۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

امید به زندگی

پدربزرگ مادریم که بهش می‌گیم آقاجون، الان 88 سالشه. واقعاً چند تا چیزه تحسین برانگیز داره، یکیش اینه که تو این سن و سال کلی شوخ طبعه و دیگه اینکه خیلی به خودش می‌رسه و امید به زندگیش مثال زدنیه.
حدود 3 سال پیش بود که برای چندمین بار پروستات‌ِشو عمل کرده بود. من و عاطفه رفتیم ملاقاتش و نگران حالش بودیم. گفت: پدر جان! چیزی نیست که، کار همیشمه، 2-3 سال دیگه دوباره باید بیام عمل کنم! اون قدر با قطعیت گفت اینو که ما تعجب کردیم از اینکه آقاجون چقدر امید داره 2-3 دیگه زنده باشه.
حالا 3 سال گذشته و آقاجون الان خدارو شکر دوباره عمل کرد و دوباره به مادرم گفت که 2-3 سال دیگه باید بیاد عمل کنه! اما این دفعه باعث شد به جای اینکه تعجب کنم، تحسینش کنم.
به هر حال امیدوارم حداقل چند بار دیگه هم پروستات‌ِشو عمل کنه!

۱ نظر:

  1. عاطفه رو دوست داشتی؟ الان بیاد هم میفتید؟

    پاسخحذف