۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

تحریم اونا و فیلتر اینا

مبارکه! SourceForge هم که مهمترین منبع نرم‌افزارهای Open Source تحریم‌مون کرد! خیلی از پروژه‌ها تنها رو SourceForge میزبانی می‌شن و از هیچ سایت دیگه‌ای در دسترس نیستن...
حالا می‌خوام ببینم آقایونی که تصویب می‌کنن استفاده از فیلتر شکن جرمه، چطوری می‌خوان بدون فیلتر شکن یه پروژه‌ی کوچیک Open Source انجام بدن!

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

حساسیت الکی

آخه مگه کمد لباس زیرِ که یه سری‌ها این قدر حساسن رو یخچالشون؟!

تورم تک رقمی

احمدی نژاد: تا سال دیگه تورم تک رقمی می‌شه...

* در مبنای 100!!

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

گرچه باشد در نبشتن شیر، شیر

شیر قبل از این کم معنی داشت، با اومدن گودر یه معنی دیگه هم بهش اضافه شد!

۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

این چی چیه آوردی؟

کلاً ما ایرانی‌ها زیاد تعارف می‌کنیم، از تعارفات الکی دم در گرفته تا تعارفات همیشگی سر سفره و ...
اما نمی‌دونم فلسفه‌اش چیه که موقع کادو دادن تو تولدها سعی می‌کنیم طرفُ و کادوش رو یه طوری ضایع کنیم:
چرا زحمت کشیدی؟ حالا که زحمت کشیدی چرا این قده کم کشیدی؟
این چی چیه آوردی؟ گندشو در آوردی!
اینم دیروز سر تولد پسر عموم شنیدم، یه ربع می‌خندیدیم سرش:
دستت وبال گردنت، با این کادو آوردنت!

۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

توهمات تکنولوژیک

کاش یه سری آدما را می‌شد "Turn to Mute" کرد!

پ‍.ن‍. البته طبق تحقیقات به عمل اومده، یه سری‌ها خوشبختانه Finger to Mute هستن!

۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

بهترین هدیه‌ی این چند وقت من

این تذکره رو آقای رحیم‌خانی به مناسبت تولدم نوشتن. کلی استعداد شعر داشتن ما نمی‌دونستیم. دست شون درد نکنه که خاطرات جوانی مرور شد!

"
آن دانش آموخته البرز                              آن برنامه نویس بی ترمز
پذیرفته شده در رشته مکانیکورودی سال‌های قبل پلی تکنیک
آن گدای جلوی درب دانشکدهآن خراب خراب می و میکده
آن سه بار افتاده معارفآن فردین سلطان قلب‌های عارف
حاضر در سه دوره ای سی امآن پدیده بی بدیل آی بی ام
آن دارنده دعوت از گوگل در جیباما مشغول به کار همین نزدیک
آن افتاده از خیلی دروس بی جهتآن دوست صمیمی سلمان نیک صفت
آن یکی از اشرف مخلوقات آدمیانجد مادریش میرسد به زالیان
آن آخر برنامه نویسی به زبان جاوائیآموخت شبکه های موردی با صبائی
آن دارنده نمره بیست از سیستم عاملآن که در فعل غرور بوده جاهل
آن هم فکر با اسفندیار مشائیمعتقد به ناکارمدی پیامبران الهی
آن صاحب ارادت وِیژه به حمیدکاش فدیشه ای این ارادت را می‌فهمید
آن صاحب سوتی های عجیبآن پسر خوب و شلوغ و نجیب
آن نویسنده کامپایلر به زبان فارسیمی‌توانی اینرا از غفارپور بپرسی
گرچه دارد از سیستم عامل نمره بیستنمره دادنش به آز خود خنده ایست
آن که ز بهر سیر کردن گشنگانطلب پول میکرد از دانشوران
کس ندانست آن پول از بهر چیستمن بگویمت ز شرط بندیست
آن مستحق دکترای افتخاریدر تست نفوذ و بدبیاری
آن غمگین همیشه خنداندارنده عکس با شهیدان
آن آویزون از هر درخت میوه دارآن پرنده از پله های ته بلوار
آن از بازی وار گشته مریضحضرت استاد حامد غیبی عزیز
این کلام از تو نیست ای سیاوشبفرست چو تحفه ای برایش

--- دوباره تولدت مبارک----"