۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه

قصه‌ي شيرين «ربط داشتن» و «دليل شدن»

خيلي چيزا به خيلي چيزاي ديگه ربط دارن و خيلي چيزا دليل چيزاي ديگه مي‌شن. مثلاً اينكه هوا سرد بشه به اينكه ما سرما بخوريم ربط داره، اما اينكه هوا سرد بشه دليل نمي‌شه كه ما سرما بخوريم!
شايد تا حالا شده باشه كه يه چيزي بگيد و طرف مقابل بگه:
- نه، اين كه دليل نمي‌شه!
و شما ادامه بديد:
- آره، ولي ربط داره!
- آره خوب، اما اين دليل نمي‌شه!
- باشه ولي ربط كه داره!
...
و اين مكالمه تا وقتي كه يكي از طرفين خسته بشن ادامه داره. علت يه همچين مكالمه بي‌فايده‌اي، وجود اين حقيقت بازگشتيه:
«ربط داشتن» و «دليل شدن» به هم ربط دارن ولي اين دليل نمي‌شه!

۲ نظر:

  1. ظاهرا دوست داري دنيا رو سخت ببيني، هي همه چي رو با خودت تكرار مي كني، يه بحثي بوده گذشته طرف قبول نكرده حرف تو رو از ديد خودش به قضيه نگاه كرده، بگذر!
    مي دوني
    هر كسي از ظن خود شد يار من // از درون من نجست اسرار من
    مثاله اينه، از نظر يه طرف ربط داره؛ اما از ديد طرف ديگه دليل نمي شه، نكته اينجاست كه هر دو طرف از ديدگاه متفاوتي به قضيه نگاه مي كنن و وقتي عدم توافق رخ مي ده كه سعي نمي كنن دليل فكرشون رو به هم توضيح بدن، همين!
    اگه نظرت رو بگي جالبه برام!

    پاسخحذف
  2. جواب نمي دي؟
    من همون بالايي ام

    پاسخحذف