۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

از كِي؟

كاش مي‌تونستم بگم: عجب، از كِي؟


۱ نظر:

  1. چند وقتی میشه
    بهت قبلا هم گفته بودم، فکر نمی کردم تعجب کنی!
    از اون زمان که دیگه همه چی آروم شد، هرکی رفت سرِ زندگیش، تنها موندم، تنهایی اذیتم کرد، خطر کردم، قید همه چی رو زدم، هر کاری کردم، بردم و باختم، خودمو شناختم، فهمیدم که "نمیتونم".
    حق داری که باور نکنی، مدتها چیزِ دیگه ای دیدی، بابت گذشته ها متاسفم، حال رو نمیتونم ثابت کنم...
    :x

    پاسخحذف