داستان فيلم 21 در مورد يه استاد MITيه، كه يه تيم از دانشجوهاي باهوش درست ميكنه و بهشون ياد ميده كه چطوري ميتونن با حفظ كردن ورقهاي بيرون رفته و استفاده از قوانين احتمال شانس برد خودشون رو تو بازي 21 بيشتر كنن. و اونارو ميبره كازينوهاي لاسوگاس و اونا ميليون ميليون پول ميبرند. نكتهاي كه هميشه تو قمار در كنار هيجان، روانشناسي و ركب زدن بوده، بررسي خوب شرايط و استفاده از احتمالاته.
ميدونيم يه روش نوين براي قمار كردن خريد و فروش سهامه. البته درستيه اين جمله به تعريف دقيق قمار برميگرده. به هر حال توي همچين قماري كار اون استاد MIT خيلي سخت ميشه، چون تيمش بايد ميليونها عدد رو براي سهام هزاران شركت بررسي كنن و تازه بايد دهها عامل ديگرم در نظر بگيرن!
اما اگه اون استاد از دانشجوهاي باهوشش بخواد براش برنامهاي بنويسن كه اون برنامه اين كارارو بكنه چطور؟
به هر حال اين اتفاق افتاده و چندين نمونه از اين برنامهها وجود داره كه اكثراً هم مال بانكهاي سرمايهگذاريه. اينترنتي شدن بورس هم اين امكان رو فراهم ميكنه كه اين خريد و فروشها بدون دخالت انسان و با سرعتهاي بالا انجام بشن. به اين جور تجارت، تجارت الگوريتمي ميگن.
حدود 40% كل مبادلات بورس لندن در سال 2006 توسط اين الگوريتمها انجام شده. اين عدد در سال 2007، 60% و در سال 2008، 80 درصده!
محسن كه يكي از (محض احتياط ميگم يكي از!) باهوشترين دانشجوهاي دانشكدهي ما بود، الان تو شركت knight در كنار چندتا آدم خفن ديگه (حداقل دوتاشونو من ميدونم فارقالتحصيل استنفرد و بركليان!) مشغول نوشتن همچنين برنامهاي هستند. چند هفتهي پيش هم كه ايران بود، يه ارائه راجع به اين موضوع تو دانشكده داشت. حيف كه فيلمش نويز بدي داره وگرنه اجازشو ميگرفتم و ميذاشتم.
نكتهاي كه تجارت الگوريتمي رو هيجانانگيزتر ميكنه اينه كه برنامه علاوه بر مدل كردن قيمتها، بازار، اخبار و ... بايد رفتار خريداران و فروشندههاي ديگرم مدل كنه. كساني كه الان ديگه خيليهاشون آدم نيستن! و اين ميشه جنگ الگوريتمها!
اصولا ايدهي خوبيه كه تو يه برنامه بنويسي و برنامهه واست پول دربياره و تو خرجش كني! البته اگه اينطوري نشه كه مجبور شي تو پول دربياري و بدي برنامهه خرجش كنه! (-;
پ.ن. شركت محسن تو سال 2008 عليرغم بحران اقتصادي 350 مليون دلار از تجارت الگوريتمي درآمد داشته!
پ.ن. شركت محسن تو سال 2008 عليرغم بحران اقتصادي 350 مليون دلار از تجارت الگوريتمي درآمد داشته!
جالب بود
پاسخحذفسلام حامد عزیز
پاسخحذفاز اینکه پنجرهای برای دیگر گونه با تو حرف زدن باز نمودی خوشحالم.
دانشگاه جای خوبی برای آدمهای غیر از تو. همیشه فکر کردم دانشگاه به استعداد تو ضریه ای زده که شاید هیچ وقت قابل جبران نباش. گذروندن و افتادن درسهای با استادی که 10 سانت جلوتر از دماغشون رو هم نمیتون ببینن.
اگر تو در USA دنیا میمودی شاید google ما تو بود اما افسوس که تو این مملکت هم چیز برای نخبه کشی آماده است.
ارادتمند همیشگی
سیاوش